پیرامون مسائل و مشکلات معماری و شهرسازی ایران
چکیده
چرا این حرکت از جانب مردم مورد پذیرش قرار نگرفت؟ در مورد معماری دورهی پهلوی اول دو جریان وجود دارد:
یکی معماری دولتی است که به سبب تبعیت از ضوابط دولتی به سمت دورهی قبل از اسلام گرایش پیدا میکند،
چون اروپائیانی که به رضاخان خط میدادند از احیای گرایشهای اسلامی که 13 قرن در کشور وجود داشته است نگران بودند،
لذا رضاخان را به این جهت سوق میدهند؛ دیگر اقدامات او نیز مانند حذف لغات عربی از زبان، کشف حجاب و…
البته معماری همیشه در بعضی از تنگبندهای مسائل اقتصادی و تکنولوژیک، و قوانین و سیاستهای حکومتها گرفتار بوده است
و هیچوقت از اینها خلاصی ندارد، ولی به هر حال هنر معماران است که آن جهات متعالی معماری،
یعنی آن مسئولیتی که معمار در شکل دادن به زندگی مردم دارد،
را بفهمند و بعد با توجه به ضوابطی که برای کارشان وجود دارد عمل کنند.
اما اصلا چنین احساسی ندارند که این سازمان برای این است که آنها بفهمند کی هستند، از کجا آمدهاند،
چه خصوصیاتی دارند، چه نقاط ضعف و قوتی دارند، و چگونه باید به سمت آینده حرکت کنند؛
آثار به جامانده از گذشته نیز به نحوی به مردم معرفی نمیشود که چنین اثراتی را داشته باشد،
بلکه به عنوان یک تفنن و سرگرمی و گذراندن تعطیلات ارائه میشود و از این بستر آماده به واسطهی سفرهای گسترده مردم به اماکن تاریخی برای رشد فرهنگی آنان استفاده نمیشود.
مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران در سخنان خود در این همایش،
مشکل معماری شهر را ناشی از تغییر و تحولات سریع مدیریتی دانست
که در طی آن، کارشناسان ثابت مانده و مدیران تغییر میکنند که البته این روند با تعجیل در امور بحرانیتر میشود. او شهر را به انشایی تشبیه کرد که میتواند غلط املایی هم داشته باشد که به راحتی رفع میشود،